دیشب رفت… تومور بزرگ شده بود و بدخیم. انگار همین دیروز بود انگشت همو خوردیم…
کل ساختمون بنرپوش بود. همه بودند… محمودخان، شاگردهاش حجرهی صداقت پرسنل دارائی کل یا شایدم نصف خاندان فرحمنش
خواهر زادهش شایان هم بود، مثل همیشه باوقار، جذاب، چقدر هم سِت مشکی بهش میومد… خدا بیامرزدت یونس…
Comments
No comments yet. Be the first to react!